RDP 2001-04: اندازه گیری نرخ ارز واقعی: مشکلات و عملی 2. محاسبه شاخص نرخ ارز واقعی

ساخت وبلاگ

همانطور که در بالا ذکر شد ، یک شاخص نرخ ارز واقعی به طور کلی به عنوان میانگین وزنی نرخ ارز دو طرفه که برای سطح قیمت نسبی تعدیل شده است ، محاسبه می شود.[1] این نرخ های دو جانبه واقعی به این صورت محاسبه می شود:

در جایی که E نرخ دو جانبه اسمی است که به عنوان تعداد واحدهای ارزی در هر واحد ارز در خانه بیان شده است ، P سطح قیمت کشور وطن است و P * سطح قیمت در کشور خارجی است. در این ارائه ، قدردانی به عنوان افزایش شاخص نرخ ارز ثبت می شود. برخی از ادبیات از ارائه جایگزین نرخ ارز به عنوان تعداد واحدهای ارز خانگی در هر واحد ارزی استفاده می کنند ، جایی که قدردانی به عنوان سقوط در فهرست ثبت می شود. لازم به ذکر است که نقل قول های استاندارد بازار برای ارزها ممکن است در هر قالب باشد. بنابراین در بعضی موارد لازم است که سری دو طرفه منتشر شده با سایر نرخ های دو طرفه شامل شاخص سازگار باشد.[2]

2. 1 روند متوسط

دو روش برای محاسبه میانگین وزنی وجود دارد. فرض کنید N مؤلفه های E وجود داردnبه طور متوسط ، با وزن wn،سپس میانگین حسابی E به صورت محاسبه می شود:

در حالی که میانگین هندسی به این صورت محاسبه می شود:

میانگین حسابی احتمالاً آشناتر است ، اما دلایل نظری و آماری قوی برای ترجیح میانگین هندسی وجود دارد. حرکات درصد در یک شاخص حسابی بسته به اینکه نرخ دو طرفه به عنوان واحدهای ارز خانگی در هر واحد ارزی خارجی یا روش دیگر در اطراف بیان شود ، از نظر بزرگی متفاوت خواهد بود. شاخص های نرخ ارز مبتنی بر میانگین حسابی نیز می توانند هنگام تغییر دوره پایه ، تحریف شوند. از آنجا که شاخص های متوسط از نظر هندسی حرکات را در نرخ ارز به صورت متقارن درمان می کنند ، آنها این خصوصیات نامطلوب را ندارند (برای بحث بیشتر به Rosensweig (1987) مراجعه کنید). علاوه بر این ، لگاریتم میانگین هندسی میانگین حسابی از سیاهههای مربوط به نرخ های دو جانبه است. این یک ویژگی مفید است ، زیرا یک نمایش خطی در لگاریتم ها بسیاری از مدلهای اقتصاد سنجی را بسیار ساده می کند.

اگرچه فرایند میانگین هندسی از نظر تئوری ارجح است ، اما می تواند روند محاسبه میانگین شاخص های نرخ ارز را برای دوره های خاص (ماه ، سه ماهه) پیچیده کند. به عنوان مثال ، برای به دست آوردن مقدار متوسط شاخص بیش از یک چهارم ، می توان خواندن روزانه شاخص (به عنوان میانگین هندسی را در تمام جفت های نرخ ارز دو طرفه محاسبه کرد) و میانگین (حسابی) این قرائت ها را در طول تشکیل دهیدربع. از طرف دیگر ، می توان میانگین (حسابی) را در سه ماهه هر نرخ ارز واقعی دو طرفه تشکیل داد و سپس میانگین هندسی را در این جفت های دو طرفه متوسط سه ماهه تولید کرد. با این حال ، این دو رویکرد به طور کلی نتیجه یکسان را تولید نمی کنند. در مقالات تحقیقاتی و برای سایر مطالب منتشر شده بانک ، کارکنان بانک ذخیره از روش دوم استفاده می کنند ، زیرا داده های تورم فقط در فرکانس ماهانه یا سه ماهه منتشر می شوند و بنابراین نمی توان نرخ ارز دو جانبه واقعی را که شامل یک روزانه واقعی است ، استخراج کرد. شاخص نرخ ارز.

به همین دلیل ، شاخص های نرخ ارز واقعی با کاهش شاخص نرخ ارز اسمی با نسبت سطح قیمت داخلی به سطح قیمت جهانی حسابی وزنی نمی توانند ساخته شوند. در عوض ، آنها باید با استفاده از روش میانگین هندسی که در بالا توضیح داده شد ، با میانگین نرخ ارز واقعی دو طرفه ساخته شود.

2. 2 مقابله با تغییر وزن

شاخص های وزن ثابت نرخ ارز واقعی اغلب مورد استفاده قرار می گیرد زیرا محاسبه آنها آسان است. با این حال ، دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است ترجیح داده شود که وزنه ها تغییر کنند. به عنوان مثال ، اگر برخی از کشورها با گذشت زمان به شرکای تجاری مهمتر تبدیل شده اند ، یک شاخص نرخ ارز با وزن تجاری باید این موضوع را منعکس کند. در غیر این صورت ، اگر سهام واقعی تجارت بیش از حد از سهام تجسم یافته در وزنهای استفاده شده دور شود ، شاخص نرخ ارز تصویری گمراه کننده از تأثیر خالص حرکات به ویژه نرخ ارز دو طرفه ارائه می دهد.

در واقع ، ما باید انتظار داشته باشیم که وزن ها با گذشت زمان تغییر کنند زیرا الگوهای تجارت با حرکات نرخ ارز سازگار است. اگر ارز خانگی نسبت به ارز دیگری قدردانی کند ، واردات از آن کشور نسبت به تولید داخلی یا واردات از جاهای دیگر ارزان تر می شود. بنابراین این احتمال وجود دارد که سهم کل واردات حاصل از آن کشور افزایش یابد ، که مستقیماً وزن را بر اساس سهام واردات تغییر می دهد.converse برای صادرات صادق خواهد بود.[3] استدلال های مشابه در مورد دیگر برای طرح های وزنه برداری ، مانند سهام تولید ناخالص داخلی جهانی یا جریان سرمایه اعمال می شود.

اگر وزنه ها مجاز به تغییر باشند ، این شاخص باید در هر دوره که وزنه ها تغییر می کنند ، به هم بپردازند. در غیر این صورت ، حرکات موجود در شاخص گمراه کننده خواهد بود. در دوره هایی که وزنه ها تغییر می کنند ، مشخص نیست که حرکت در شاخص منعکس کننده تغییر در نرخ ارز اساسی یا تغییر در وزنها است.[4] ما می توانیم این را با استفاده از یک مثال عددی ساده مشاهده کنیم. فرض کنید کشور وطن با دو کشور دیگر تجارت می کند ، A و B. نرخ و وزن دو طرفه در جدول 1 نشان داده شده است.

جدول 1: شاخص نرخ ارز برای یک کشور با دو شریک تجاری

دوره زمانینرخ ارز دو طرفهوزن بر نرخ ارزشاخص نرخ ارز
کشورکشور بکشورکشور بتقسیم نشدهدارای شکاف
11001000.50.5100. 00100. 00
2110900.50.599. 5099. 50
3110900.60.4101. 5099. 50

اگر شاخص نرخ ارز به هم وصل نشده باشد ، این تصور نادرست را ایجاد می کند که نرخ ارز کشور وطن بین دوره های 2 و 3 قدردانی کرده است ، حتی اگر هیچ نرخ ارز دو طرفه تغییر نکرده باشد. اگر وزنه ها به طور منظم به روز شوند ، این خطاهای کوچک به جای جبران یکدیگر تمایل به ترکیب دارند. این امر به این دلیل است که سهام تجاری (و سایر مبانی برای وزنه ها) برای چند سال تمایل به حرکت در همان جهت دارند.

در مورد وزنهای مبتنی بر سهام واردات یا صادرات به تنهایی ، این تعصب به طور طبیعی پیچیده خواهد شد. همانطور که در بالا ذکر شد ، اگر ارز خانگی در برابر آن ارز شریک تجاری قدردانی کند ، سهام واردات افزایش می یابد و برعکس استهلاک ارز تمایل دارد سهم صادرات کشور خود را به آن مقصد گسترش دهد. بنابراین ، مگر اینکه شاخص به درستی تقسیم شود ، تغییر وزن می تواند تعصب قدردانی را به شاخص نرخ ارز با وزن واردات یا تعصب استهلاک به یک شاخص با وزن صادراتی منتقل کند.

روش درست مفهومی برای محاسبه یک شاخص با تغییر وزن اکنون می تواند شرح داده شود. فرض کنید که در زمان t = τ ، وزن از مقادیر قبلی آنها w (i ، τ - b) تغییر می کند ، که در زمان τ - b تنظیم شده بود ، به مقادیر جدید w (i ، τ). سپس برای t ≥ τ ،

جایی کهtشاخص است ، بررi,tآیا نرخ ارز واقعی دو جانبه با کشور I در زمان T است ، همانطور که در معادله (1) در بالا تعریف شده است ، و W (I ، τ) وزن برای نرخ ارز در زمان τ است. سعدیτیک تنظیم ترکیبی است که به صورت محاسبه می شود:

بنابراین ، این روش محاسبه را می توان به عنوان یک شاخص Laspeyres تقسیم شده توصیف کرد.

با برخی از تنظیم مجدد ، می بینیم که نرخ ارز واقعی محصول سطح نرخ ارز واقعی قبل از معرفی وزنهای جدید و شاخص Paasche از نرخ ارز واقعی دو جانبه در آن دوره پایه و در دوره فعلی است. اینها با توجه به وزنهایی که در دوره فعلی اعمال می شود وزن می شوند:

یعنی نرخ ارز واقعی به عنوان نسبت نرخ ارز واقعی دو طرفه از نظر هندسی در دوره پایه و دوره فعلی ، با استفاده از وزنهای فعلی ، محاسبه می شود ، با استفاده از وزنهای فعلی ، بر روی سطح دوره پایه نرخ واقعی قرار می گیرد. اگر ترکیب کشورهای موجود در سبد برای مجموعه جدید وزنه ها تغییر کرده باشد ، مجموعه ای از نرخ ارز دو طرفه مورد استفاده برای هر دو بخش از اصطلاح دوم در این عبارت ، مواردی است که در مجموعه وزنهای کنونی موجود است.

با ترکیب این سریال از این طریق ، طرح های وزنه برداری می توانند به روز شوند تا الگوهای تجاری را تغییر دهند. اگرچه این روش محاسبات را پیچیده می کند ، اما از تعصب نتایج جلوگیری می کند.[5]

این شاخص Laspeyres تقسیم شده منجر به اندازه گیری نرخ ارز مؤثر می شود که نتایج مشابهی را به شاخص Töqvist ارائه می دهد ، که مانند شاخص فیشر ، یک شاخص فوق العاده است. در زمینه فعلی ، که در آن وزنه ها سهام تجارت هستند ، شاخص Töqvist را می توان به عنوان میانگین هندسی یک شاخص Paasche و یک شاخص Laspeyres ساخته شده با وزنهای تجارت (هزینه) محاسبه کرد (Diewert 1976 ؛ غارها ، کریستنسن و دیویرت 1982).

دلایل عملی برای ترجیح دادن لاسپای های تقسیم شده به شاخص Töqvist در کار سیاست گذاری وجود دارد. اولین مورد این است که شاخص Töqvist به وزن دوره بعدی نیاز دارد ، به عنوان مثال سهام تجاری برای سال بعد. این داده ها برای آخرین دوره در دسترس نخواهد بود زیرا سال آینده هنوز اتفاق نیفتاده است. بنابراین آخرین شاخص دوره به ناچار در صورت دسترسی داده ها مورد بررسی قرار می گیرد. بنابراین اگرچه یک شاخص töqvist برای برآورد اقتصاد سنجی با استفاده از داده های تاریخی مناسب است ، اما برخی از عدم اطمینان را به تجزیه و تحلیل در زمان واقعی القا می کند.[6]

ثانیا ، شاخص Töqvist هنوز هم نیاز دارد که وزنه ها حداقل به همان اندازه که به طور معمول برای شاخص لاسپیرس شکاف دار به روز می شوند ، به روز شود - انتخاب دو دوره پایه در فاصله طولانی کافی نیست. در غیر این صورت ، اگر روند وزن مورد استفاده یکنواخت نباشد ، می توان سطح نرخ ارز در دوره مداخله بین دوره های پایه و پایان را تحریف کرد.

برای یک مثال عددی ساده از این نکته دوم ، دوباره پرونده یک کشور با دو شریک تجاری ، A و B را در نظر بگیرید. ارز کشور وطن در برابر ارز A و استهلاک در برابر ارز B ، هر دو با 5 درصد در هر دوره ، قدردانی می کند. همانطور که در جدول 2 نشان داده شده است ، اگر وزن در دوره آغاز و پایان یکسان باشد ، شاخص Töqvist همان نتیجه را به عنوان اجزای آن ، شاخص های Laspeyres و Paasche می دهد. این شاخص های وزن ثابت همه دلالت بر این دارند که نرخ ارز مؤثر کشور کشور تغییر نکرده است. در حقیقت ، افزایش اهمیت کشور A در دوره های میانی باید در نرخ ارز مؤثر منعکس شود و برخی از قدردانی باید در این دوره ها رخ دهد. یک شاخص Laspeyres تقسیم شده این اثر را ضبط می کند ، مشروط بر این که ترکیبی به اندازه کافی مکرر رخ می دهد. از طرف دیگر ، پس از بازگشت وزنه ها به آنها ، به سطح شاخص اصلی باز نمی گردد. یک شاخص Töqvist متشکل از لاسپیر های شکاف دار و شاخص های Paasche (نشان داده نشده) نیز این اثر را به خود جلب می کند. با این حال ، مشخص نیست که لزوماً بهبود در شاخص Laspeyres Splied ، با توجه به اینکه وزن های دوره بعدی مورد نیاز برای مؤلفه Paasche Splied در زمان واقعی موجود نیست.

جدول 2: شاخص نرخ ارز برای یک کشور با دو شریک تجاری

دوره زمانینرخ ارز دو طرفهوزن بر نرخ ارزشاخص نرخ ارز
کشورکشور بکشورکشور بترونقویستLaspeyres هر دوره را تقسیم می کند
11001000.50.5100100. 00
2105100/(1. 05)0.60.4100100. 98
3100 * (1. 05) 2100/(1. 05) 20.70.3100102. 97
4100 * (1. 05) 3100/(1. 05) 30.60.4100103. 98
5100 * (1. 05) 4100/(1. 05) 40.50.5100103. 98

حرکات غیر یکنواختی در سهام تجارت ، شاخص را در دوره های میانی بین وزن مجدد برای هر شاخص ، از جمله لاسپای های شکاف دار تحریف می کند. بنابراین اگر وزنهای مورد استفاده به طور قابل توجهی حرکت کنند ، باید مرتباً به روز شوند. شاخص Töqvist وسیله ای برای جلوگیری از نیاز به به روزرسانی منظم وزنه ها نیست. در حالت ایده آل ، وزن ها باید برای هر دوره به روز شوند - سه ماهه در مورد شاخص مبادله واقعی ، زیرا این بالاترین فرکانس است که داده های قیمت برای استرالیا در دسترس است. با این حال ، سرعت آهسته ای که سهام تجارت در آن حرکت می کند به این معنی است که به روزرسانی سه ماهه مزیت کمی نسبت به رویکرد به روزرسانی سالانه که توسط بانک ذخیره دنبال می شود ، ایجاد می کند. از آنجا که داده های سه ماهه تجارت توسط کشور فقط به صورت غیر فصلی در دسترس است ، هرگونه مزیت اندازه گیری از این طریق با نوسانات فصلی معرفی شده با استفاده از یک طرح وزنه برداری سه ماهه پیشی می گیرد.[7] اگر وزنه ها به طور مکرر به روز شوند ، مانند فواصل سه تا پنج ساله ، برخی از تحریفات به طور بالقوه می توانند بوجود بیایند.

2. 3 انتخابی که نرخ های دو جانبه ای را شامل می شود

تا زمانی که نرخ ارز دو طرفه به طرز وحشیانه ای واگرا نباشد ، منطقی به نظر می رسد که کلیه ارزهای دارای وزن قابل توجهی در شاخص باشد. به عنوان مثال ، در ساخت شاخص وزنی (اسمی) با وزن دلار استرالیا ، بانک ذخیره شامل کشورهای کافی است که حداقل 90 درصد از کل تجارت بین المللی کالاهای استرالیا را به خود اختصاص دهد. با این حال ، مواردی وجود دارد که حرکات بزرگ نرخ ارز خاص برای یک ارز واحد ممکن است منجر به این شود که این شاخص نشانه گمراه کننده ای از رقابت کلی باشد. به عنوان مثال ، استهلاک چشمگیر برخی از ارزهای آسیای شرقی ، به ویژه روپیه اندونزی ، در سالهای 1997 و 1998 منجر به انتشار TWI منتشر شده در همان سطح در ژوئن 1998 ، با وجود استهلاک یک $ ، یک سال قبل بود. در برابر سایر ارزها (RBA 1998).

یک پاسخ احتمالی به یک استهلاک فوق العاده بزرگ در یک ارز واحد ، حذف ارز از فهرست به طور کامل است. تفاوت بین TWI منتشر شده و یک شاخص با وزن تجاری برای $ به استثنای روپیه در شکل 1 نشان داده شده است. این پاسخ می تواند به این دلیل که هر کشوری که چنین استهلاک گسترده ای را تجربه می کند ، توجیه شود ، دیگر نمی تواند یک بازار صادرات بالقوه باشد ،و بنابراین حرکات بیشتر در نرخ ارز آن بر رقابت سایر کشورها تأثیر نمی گذارد. با این حال ، این ضرر وجود دارد که تنها پس از واقعیت امکان پذیر باشد. با این وجود ، به عنوان یک قاعده کلی ، محرومیت از یک شریک تجاری جزئی از شاخص نباید بر نتیجه نهایی تأثیر بگذارد. اگر این کار را انجام دهد ، نشان می دهد که این نرخ ارز نتایج را مغرضانه می کند و باید از این امر مستثنا باشد (Rosensweig 1987). از آنجا که وزن آن در TWI در آن زمان حدود 3. 5 درصد بود ، این نشان می دهد که محرومیت پست سابق اندونزی برای برخی از اهداف قابل توجیه است.

2. 4 انتخاب سطح قیمت

بسیاری از موضوعات مورد بحث در حال حاضر در مورد ساخت شاخص های نرخ ارز اسمی و واقعی اعمال می شود. با این حال ، هنگام ساخت شاخص های واقعی ، موضوعات اضافی مربوط به سری قیمت ها برای خنثی کردن نرخ ارز دو جانبه اسمی وجود دارد.

متداول ترین سری قیمت ها برای این منظور شاخص های قیمت مصرف کننده (CPI) است. اگرچه دلایل نظری برای ترجیح انواع دیگر شاخص قیمت هنگام اندازه گیری رقابت وجود دارد (Rosensweig 1987) ، CPI ها این مزیت را دارند که به موقع و در دسترس برای طیف گسترده ای از کشورها در طی یک دوره زمانی طولانی باشند. سایر کلاسهای قیمت یا هزینه ، مانند قیمت تولید کننده یا شاخص های هزینه کار واحد ، به دست آوردن به صورت قابل مقایسه در بیش از چند کشور دشوار است.

در حالت ایده آل ، سری قیمت های مورد استفاده باید در سراسر کشورها ، نماینده شرایط قیمت در آن کشورها و نسبتاً عاری از خطای اندازه گیری قابل مقایسه باشد.

اگرچه CPI ها در این معیارها کامل نیستند ، اما آنها نسبت به سایر سری کاندیداها نزدیکتر می شوند ، به خصوص برای شاخص هایی که بسیاری از ارزها را پوشش می دهند. در کار خود ، بانک ذخیره در صورت وجود از "هسته" یا زیربنایی قیمت استفاده می کند. این اقدامات به طور کلی از قیمت مواد غذایی و انرژی انتزاعی است ، که می تواند نوسانات غیر ضروری را به اقدامات نسبی قیمت منتقل کند. با این وجود ، در دسترس بودن داده ها هنوز هم ممکن است از ورود برخی از ارزها در شاخص نرخ ارز واقعی جلوگیری کند. به عنوان مثال ، اتحاد جماهیر شوروی و روبل های روسیه هر از گاهی در TWI اسمی منتشر شده RBA گنجانده شده است ، اما به دلیل مشکلات در بدست آوردن داده های قیمت برای اتحاد جماهیر شوروی و جانشینان آن ، از TWI واقعی مورد استفاده در این مقاله خارج می شوند. به همین ترتیب ، امارات متحده عربی در حال حاضر داده های قیمت مصرف کننده داخلی را منتشر نمی کند. RBA از سری CPI خاورمیانه صندوق بین المللی پول به عنوان پروکسی در محاسبه شاخص های نرخ ارز واقعی استفاده می کند.

گنجاندن در شاخص کشورهایی که بیش از حد تورم را تجربه می کنند نیز می تواند مشکلاتی ایجاد کند. از آنجا که ارزهای این کشورها به طور کلی به سرعت کاهش می یابند ، شاخص های نرخ ارز اسمی سایر کشورها را می توان تحریف کرد. برای شاخص های نرخ ارز واقعی ، برخی از این اعوجاج جبران می شوند زیرا بیشتر استهلاک اسمی نرخ تورم نسبی را به جای یک استهلاک واقعی ضبط می کند. با این حال ، خطای اندازه گیری در اقدامات سطح قیمت داخلی برای کشورهایی که دارای فشار خون بالا هستند ، می تواند نسبت به سایر کشورها بسیار زیاد باشد. بنابراین ، اگرچه شاخص های نرخ ارز واقعی از استهلاک های اسمی بزرگ ارزهای بیش از حد خونریزی انتزاعی هستند ، ممکن است برخی از خطای اندازه گیری در هنگام گنجاندن این ارزها باقی بماند.[8]

از آنجا که نرخ ارز واقعی برای ضبط حرکات در رقابت در نظر گرفته شده است ، از نظر مفهومی ترجیح می دهد نرخ ارز اسمی را با برخی از قیمت های تولید کننده یا هزینه های تولید کننده به جای قیمت مصرف کننده کاهش دهد. بنابراین ، اگر سری داده ها با کیفیت کافی در دسترس باشد ، منطقی است که هنگام ارزیابی حرکات در رقابت ، از آنها به جای CPI استفاده کنید. شاخص ساخته شده بر این اساس در شکل 2 به همراه یک شاخص نرخ ارز واقعی مبتنی بر مصرف کننده نشان داده شده است که بر اساس همان مبنای محاسبه شده است. همانطور که شکل نشان می دهد ، مشخصات سه ماهه اقدامات نرخ ارز واقعی تا حد زیادی تحت تأثیر انتخاب Deflator قرار نمی گیرد. با این حال ، گوه بین سطح می تواند مدتی ادامه یابد.

توجه: اقدامات هزینه کار واحد به عنوان نسبت جبران خسارت کارمندان اسمی به تولید ناخالص داخلی واقعی از حساب های ملی در هر کشور حاصل می شود. وزن تولید ناخالص داخلی با استفاده از بثار قدرت خرید OECD (PPP) به یک ارز مشترک تبدیل می شود.

نکته نهایی در انتخاب شاخص قیمت ، درمان تغییرات در مالیات غیرمستقیم است. مالیات کالاها و خدمات (GST) در 1 ژوئیه 2000 در استرالیا معرفی شد که سطح قیمت آن را با چند درصد افزایش داد. برای یک نرخ ارز خاص ، این امر منجر به افزایش سطح قیمت نسبی و در نتیجه قدردانی واقعی آشکار از A $ نسبت به سایر ارزها شد. با این حال ، این نشان دهنده وخامت واقعی در رقابت نیست. واردات به استرالیا GST را به همان مبنای کالاهای تولید شده داخلی در سطح خرده فروشی جذب می کند. صادرات استرالیا دارای درجه صفر است-یعنی آنها GST را جذب نمی کنند. بنابراین معرفی GST نباید تأثیر مضر بر رقابت نسبی کالاها و خدمات استرالیا در بازارهای داخلی یا خارج از کشور داشته باشد.[9]

این نشان می دهد که یک مورد برای حذف اثرات تغییرات در مالیات های غیرمستقیم بر قیمت مصرف کننده اندازه گیری شده هنگام ساخت شاخص های نرخ ارز واقعی وجود دارد. بر این اساس ، اقدامات نرخ ارز واقعی ارائه شده در این مقاله شامل یک تنظیم تقریبی برای معرفی GST در استرالیا است. با این حال ، تنظیمات مشابهی انجام نشده است تا اثرات قیمت تغییرات غیرمستقیم مالیاتی در سایر کشورها امکان پذیر باشد ، زیرا اثرات اینها بر نرخ ارز $ احتمالاً اندک است ، پس از وزن گیری وزن آنها در وزن این کشورها در موارد مختلفاقدامات نرخ ارز.

پانویسها و منابع

راه دیگر برای بررسی نرخ ارز واقعی به عنوان سطح قیمت نسبی برای حرکات نرخ ارز است (Rosensweig 1987).[1]

برای پوند استرلینگ ، دلار نیوزیلند ، دلار استرالیا ، PNG KINA ، یورو و ارزهای اکثر کشورهای اقیانوس آرام ، نقل قول های بازار به طور کلی برای تعداد دلار آمریکا در هر واحد ارز خانگی (به عنوان مثال ، AUD/USD) است. برای همه ارزهای دیگر ، نقل قول معمولاً به صورت واحدهای ارز خانگی به ازای هر دلار آمریکا (به عنوان مثال USD/JPY) است.[2]

از آنجا که قدردانی منجر به کاهش صادرات از کشور وطن به کشور خارجی می شود ، تأثیر وزن بر اساس تجارت کل (صادرات به علاوه واردات) مبهم است. پاسخ کل سهام تجارت به یک جنبش در یک نرخ ارز دو جانبه (نگه داشتن سایر نرخ های ارز دو جانبه مربوط به ارز خانه بدون تغییر) تا حدودی به مانده تجارت دو جانبه با آن کشور ، انواع کالاها و خدمات معامله شده و قیمت بستگی داردپاسخگویی تقاضا برای واردات در هر دو کشور.[3]

Rosensweig (1987) این مشکل را مشخص می کند. روش ترکیبی که در این مقاله شرح داده شده است ، تعصب Rosensweig را از بین می برد.[4]

حذف تنظیمات ترکیبی فقط در کوتاه مدت یک تعصب نسبتاً کوچک ایجاد می کند. کاکس (1986) شاخص های نرخ ارز با وزن ثابت و (بدون استفاده) را برای دلار آمریکا محاسبه می کند ، و تخمین هایی از استهلاک بین مارس 1985 و سپتامبر 1986 فقط بین 4 تا 6 درصد است. این نشان می دهد که علی رغم واگرایی در نرخ ارز دو جانبه که در آن زمان بر دلار آمریکا تأثیر می گذارد ، تعصب در شاخص وزن متحرک باید اندک باشد. از طرف دیگر ، دلیل استفاده از وزن های متحرک ، اطمینان از حفظ وزن در طولانی مدت است. بنابراین ، اگر روش وزن متحرک توجیه شود ، شاخص نیز باید به درستی تقسیم شود.[5]

سهام تجارت یا منابع دیگر برای وزن برای دوره فعلی ممکن است در زمان واقعی در دسترس نباشد ، چه رسد به دوره آینده. برای اهداف خاص خود ، بانک ذخیره استرالیا از سهام تجاری برای سال گذشته در محاسبه شاخص های نرخ ارز کنونی استفاده می کند. اگرچه این برخی از خطای اندازه گیری را در مقایسه با وزنهای معاصر درست از نظر مفهومی معرفی می کند ، اما سهام تجارت به اندازه کافی آهسته حرکت می کند که اعوجاج کوچک است و مسلماً مضرات این رویکرد بیش از این است که از مزیت فعال کردن تجزیه و تحلیل زمان واقعی جبران می شود. علاوه بر این ، وزن های فعلی ممکن است برای برخی از اهداف مناسب نباشد. اگر متغیر سمت راست (نرخ ارز) با استفاده از سهام تجارت فعلی ساخته شود ، می توان تخمین معادلات تجاری را تحریف کرد ، زیرا اینها پاسخ درون زا به حرکات نرخ ارز که تخمین زده می شود ، شامل می شود. بنابراین متغیر سمت راست با اصطلاح خطای معادله در ارتباط خواهد بود.[6]

علاوه بر این ، RBA از تجارت کالاها توسط کشور برای تعیین وزن در TWI استفاده می کند و از این طریق اثرات تجارت در خدمات را حذف می کند. برای برخی از برنامه ها ، وزن تجارت کل (کالاها و خدمات) ممکن است ارجح باشد. این داده ها به صورت سالانه توسط کشور تفکیک می شوند ، بنابراین می توان شاخص نرخ ارز با وزن کل تجارت را با وزنهای به روز شده سالانه ایجاد کرد.[7]

ملاحظات مشابه در مورد کشورهایی که نرخ ارز متعدد برای اهداف مختلف یا شرکت کنندگان در بازار دارند اعمال می شود. برای بحث و گفتگو به Rosensweig (1987) مراجعه کنید.[8]

از طرف دیگر ، می توان ادعا كرد كه تحمیل GST بر جریان گردشگری تأثیر می گذارد و بنابراین باید گنجانده شود. این تنظیمات ناشی از تفاوت بین CPI ها و شاخص های قیمت تولید کننده از نظر تئوریک برای معامله ها است و ساده نیست. خزانه داری مشترک المنافع (2000) اظهار داشت كه تغییرات مالیاتی منجر به تقدیر نرخ ارز اسمی 3-3 درصد نسبت به آنچه در غیر این صورت بوده است. این امر می تواند تأثیر GST را بر قیمت نسبی واردات به صادرات جبران کند.[9]

مطالب موجود در این صفحه منوط به حق چاپ است و استفاده از آنها منوط به شرایط و ضوابط مندرج در اخطار حق چاپ و سلب مسئولیت است.© بانک مرکزی استرالیا ، 2001-2022. کلیه حقوق محفوظ است. بانک ذخیره استرالیا از مردمان جزایر بومی و تورس تنگه استرالیا به عنوان متولیان سنتی این سرزمین تصدیق می کند و ارتباط مداوم آنها با کشور را تشخیص می دهد. ما احترام خود را به بزرگان آنها ، گذشته ، حال و در حال ظهور می پردازیم.

فارکس پرشین...
ما را در سایت فارکس پرشین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : دلیله نمازی بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 18 خرداد 1402 ساعت: 0:47